دَف، یکی از سازهای کوبهای در موسیقی ایرانی است که شامل حلقهای چوبی است که به آن حلقههای فلزی (معمولا با ترتیب ۱-۱-۲) آویخته شده و پوست نازکی از جنس پلاستیک یا چرم و پوست حیوانات بر حلقهٔ چوبی کشیدهاند و آن با ضربههای انگشت و کف دست مینوازند. این ساز از سازهای ضربی (کوبهای) ایرانی شبیه به دایره و بندیر است که از آن بزرگتر و بمتر است. ساز دف در تولیدیها با ۳ اندازهٔ دو چهارم – سه چهارم – چهار چهارم ساخته میشود.
حضور دف در ایران به زمان ایران باستان برمیگردد. شکل چهار گوش آن در تمدن ایلام در قرنهای هفتم و هشتم قبل از میلاد به کار میرفتهاست. دف چهارگوش هنوز در برخی کشورهای عربی مورد استفاده قرار میگیرد. دف گرد (دایره شکل) در مصر سال ۱۳۰۰ پیش از میلاد دیده میشود. در ایران نمونههای بسیاری از دف و دایره در مینیاتورهای دورهٔ گورکانیان و صفویان مشاهده میشود. در نقاشیهای دوران صفوی اغلب دف به همراه نی در مجلس سماع دیده میشود و در اشعار شعرای کهن نیز اغلب این دو با یکدیگر میآیند.
در دوران پیش از اسلام دف در موسیقی ایرانی و کُردی حضور داشته بهطوریکه رد پای ریتمهای آن هنوز در موسیقی کردی وجود دارد، اما با ورود اسلام این ساز جهت بقای خود در خانقاهها و تکایای کردستان بست نشست و برای بیش از ۱۳ قرن در خانقاههای کردستان همدم دراویش کردستان شد و با ذکر و سماء آنها آمیخته شد بطوریکه ذکرها در هر مقامی با ریتم خاص خود در دف همراه هستند و بعبارتی هر ذکری مقام خود را دارد که مقامهای دف نام دارند. مقامهای دف در طرایق کسنزانی و قادری و دیگر طرایق از ۷ تا ۱۰ مقام اصلی هستند. این بست نشینی دف تا سال ۱۳۵۳ ادامه داشت تا این که به اهتمام محمدرضا لطفی و با زحمات بیژن کامکار این بست به پایان رسیده و در این سال پس از قرنها در اجراهای عمومی و در موسیقی غیرعرفانی استفاده شد.